معما و تست هوش
1. روزی حاكمی سنگ دل بر رعیت بیچاره خویش خشم گرفت و او را به اعدام محكوم كرد از طرفی برای نشان دادن لطف ملوكانه خویش به رعیت خروسی داد و بگفت شما هرگونه خروس را تلف كنید ما نیز بدان گونه شما را سیاست كنیم اما اگر طوری خروس را از بین ببری كه ما نتوانیم شما آزادید .(این سبك نوشتن جالب و داستان نویسی خودم است ، از راوی خبری نیست)، و بدو گفت اگر خروس را بدری ما نیز دستور دهیم شما را بدرند ، اگر سر خروس را جدا كنید ما نیز چنین دستور دهیم و ....
رعیت بدبخت نیز مثل ایكیوسان نشست و اندكی فكر كرد و...... خروس را طوری كشت كه حاكم نتوانست او را بدانسان تلف نماید ، لذا ایشان را آزاد فرمودند.
شما جای ایكیو سان چه نظری دارید؟